عشق مادر دیگه حسابی شیطون شدی یک ماهی هست که کامل میشینی تازگی داری سعی میکنی خودتو چهار دست و پا کنی وقتی برای گرفتن تلفن از دستم تلاش میکنی میمیرم برات انقدر که تو نازی با اون چشمای شیطونت زل میزنی بهم منتظری که باهات بازی کنم یا وقتی توی روروئکت هستی میام از کنارت رد بشم دستات و برام باز میکنی ذوق میکنی که انگار میخوام برت دارم منم طاقت نمیارم برت میدارم گاهی وقتا که خودم و کنترل میکنم برت ندارم از کنارت می گذرم اون وقت تو لب ور میچینی و بغض میکنی دیگه می خوام بمیرم برات نمی دونی عشقم چه قدر دوست دارم نمیدونی چه دنیایی هستی برام وای صبحایی که سر کار نمیرم پیشتم وقتی از خواب بلند میشی برای اینکه بیدارم کنی با دستات یا پاهات میای تو صورتم م...